به شکوه گفتم برم ز دل یاد روی تو آرزوی تو

به خنده گفتا نرنجم از خلق و خوی تو یاد روی تو

ولی ز من دل چو برکنی، حدیث خود بر که افکنی؟

هر کجا روی وصله ی منی ، ساغر وفا از چه بشکنی

گذشتم از او به خیره سری، گرفته ره مه دگری

کنون چه کنم با خطای دلم، گرم برود آشنای دلم

به جز ره او نه راه دگر، دگر نکنم خطای دگر

به شکوه گفتم برم ز دل یاد روی تو آرزوی تو

به خنده گفتا نرنجم از خلق و خوی تو یاد روی تو

ولی ز من دل چو برکنی، حدیث خود بر که افکنی؟

هر کجا روی وصله ی منی ، ساغر وفا از چه بشکنی

 نخفته ام به خیالی که می پزد دل من

خمار صد شبه دارم شراب خانه کجاست؟

محسن نامجو

نظرات شما عزیزان:

ريحانه

ساعت7:57---30 بهمن 1392

[وب سایت]

خيلي زيبا بود وريتم خاصي داشت
پاسخ: سلام ، ممنونم . دلشوره

مریم

ساعت19:07---29 بهمن 1392

[وب سایت]

سلام



یکی از آهنگهای مورد علاقه منه
پاسخ:سلام ، خوشحالم که خوشتون اومده ، در خصوص سطر 4 هم چندین بار گوش دادم بین وصله ی منی یا بسته ی منی شک دارم ولی چشم به وصله ی منی تغییر خواهم داد . دلشوره

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: